بيست و هفتم خرداد روز جهاني بيابان زدايي گرامي باد. جغرافياي سرزمين ما به گونه اي است كه قسمت اعظم آن را مناطق خشك و نيمه خشك تشكيل مي دهد.
دو رشته كوه البرز و زاگرس در شمال و غرب كشور همچون ديواره هاي مرتفع مانع ورود توده هاي آب و هوايي مرطوب به مناطق وسيع مركزي ايران شده و يكي از عوامل مهم كويرهاي پهناور لوت و نمك دراين مناطق است .استان هاي بزرگ ما از جمله تهران – قزوين – قم – مركزي – سمنان – اصفهان – يزد و كرمان و بسياري ديگر از شهرها و روستاها دراين محدوده واقع شده اند كه بيش از3/2 جمعيت كشور را در خود جاي داده اند.علاوه براستان هاي محدوده مركزي ايران استان هاي جنوب و جنوب شرقي كشور نيز در زمره استان هاي موجود در مناطق خشك كشور محسوب مي گردند.اگر شرايط اقليمي كشور را با ساير خشكي ها ي كره زمين مقايسه كنيم درمي يابيم كه ايران با متوسط بارندگي 250 ميليمتر در سال از 3/1 متوسط بارندگي دنيا (750 ميليمتر ) برخوردار مي باشد. با چنين وضعيتي بيش از 80% كشور درزمره مناطق خشك و نيمه خشك محسوب مي گردد . در شرايط اقليمي و طبيعي اين مناطق خشكسالي هاي طولاني مدت ( همانند پنج سال گذشته ) را شاهد بوده ايم كه در بعضي از استان ها مانند كرمان هنوز هم ادامه دارد.در ادبيات امروز جهان واژه بيابان زايي به معناي پيدايش بيابان هاي جديد درمناطقي كه از پتانسيل توليدي مناسبي برخورداربوده اند ، يكي از سه كنوانسيون زيست محيطي سازمان ملل متحد را به خود اختصاص داده است .به دنبال تخريب اراضي توام باخشكسالي ها و قحطي شديد اوايل دهه 1970 به خصوص درآفريقا موضوع بيابان زايي به عنوان يك معضل جهاني مطرح شد. به گونه اي كه در سال 1992 سران كشورها در كنفرانس زمين ، اين بلاي قرن بيستم را به طور جدي مورد نظر قرار داده و فصل 12 دستور كار قرن 21 به اين مطلب اختصاص يافت.پس از آن كميته اي بين المللي تحت نظر سازمان ملل راه اندازي شد كه پس از بحث ها و مذاكرات طولاني سرانجام بعد از 3 سال در 17 ژوئن 1994 (1372) كنوانسيون مقابله با بيابان زايي نهايي گرديد. در اكتبر همان سال اين معاهده درپاريس آماده امضاء شد كه جمهوري اسلامي ايران سومين كشور امضاء كننده آن بود.در سال 1373 با ابلاغ رئيس جمهوري وقت كميته ملي بيابان زايي كشور به رياست وزير جهاد سازندگي (سابق ) و عضويت 9 وزارتخانه و سازمان تشكيل شد و در تاريخ 9/10/1375 متن كنوانسيون بيابان زايي از تصويب نمايندگان مجلس شوراي اسلامي گذشت و ايران رسماً به عضويت آن درآمده و متعهد به اجراي مفاد آن گرديد.در ماده 2 هدف كنوانسيون ، بيابان زدايي و كاهش اثرات خشكسالي در كشورهاي مبتلا به عنوان شده و دستيابي به اين هدف مستلزم توجه به آن در راهبردهاي جامع بلند مدت بوده كه همزمان روي بهبود و توليد اراضي (اعم ازمنابع طبيعي و كشاورزي ) احياء و حفاظت و مديريت پايدار منابع آب و خاك متمركز شده و درنهايت به بهبود شرايط زندگي مردم ( به ويژه آنان كه امرار معاششان وابسته به اين منابع مي باشد) بيانجامد . - تأسيس يا تقويت سيستم هاي هشداردهنده و پيش آگاهي خشكسالي - تقويت سيستم هاي افزايش ضريب امنيت غذايي از جمله امكانات ذخيره سازي به ويژه در مناطق روستايي- درنظر داشتن راهكارهاي لازم جهت تغيير شيوه هاي معيشتي رايج مردم مناطق مبتلا كه فعاليت آن ها به نحوي منجر به بيابان زايي شده و يا دراثر خشكسالي ازنظر تامين معاش در تنگنا قرار مي گيرند.- توجه به برنامه هاي تامين منابع آبي پايدار ( و تبعاً جلوگيري از شيوه هاي بهره برداري كه منجر به افت كمي و كيفي اين منابع مي شوند) هم اينك درآستانه تدوين برنامه پنج ساله چهارم توسعه اقتصادي اجتماعي كشورفرصت مغتنمي است كه به موضوع مقابله با بيابان زايي و تخريب سرزمين به طورجدي تر از گذشته با جامع نگري لازم در اين خصوص پيش بيني شود . مهم ترين محورهايي كه در اين راستا بايد مورد توجه قرار گيرند عبارتند از:1. مديريت پايدار اراضي كشاورزي ، جنگل ها و مراتع 2. مديريت پايدار منابع طبيعي 3. توجه به برنامه هاي كنترل فرسايش آبي و بادي4. توجه به برنامه هاي كاهش اثرات خشك سالي 5. توجه به برنامه هاي تامين سوخت و انرژي مورد نياز مناطق 6. توجه به برنامه هاي كاهش مشكلات اقتصادي – اجتماعي مناطق مبتلا به در راستاي كاهش فشار برمنابع تحت تأثير بيابان زايي7. توجه به دانش بومي سازگار با شرايط محيطي و تلفيق آن ها با فن آوري و دانش نوين8. ايجاد سيستم هاي پيش آگاهي و پايش 9. بهره گيري از دانش روز جهت استفاده بهينه از منابع موجود آب و خاك و پوشش گياهي كشوراميد است كه اين مهم در تدوين برنامه چهارم توسعه به طور بنيادي مورد توجه قرار گرفته و با بهره گيري از ديدگاه هاي صاحبنظران دستگاههاي اجرايي مربوط و استادان و محققان اقدام هاي لازم
جهت تدوين قانون ها وشيوه نامه هاي مربوط جهت درج در برنامه پنج ساله چهارم صورت پذيرد.به نقل از سايت